۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

" چيزی به صبح نمانده است "
- آه، ای عظيم!
ای بزرگ،
ای توانا؛ای ...! خوابيده ای دوباره؟!
- نه!
- پس بلند بگو. بايد صدايمان شنيده شود!
- آه، ای عظيم!
ای بزرگ،
ای توانا؛
ای ...!
- هفتصد و هفتاد هزار دفعه، بايد...
- هفتصد و هفتاد هزار دفعه؟!
- آری. اينجا نوشته است که...
( آنجا نوشته بود که بايد، بند اول انگشت اشاره شان را، بکنند توی سوراخی از شب و هفتصد و هفتاد هزاردفعه بگويند " ... " تا خنده شان بگيرد از کاری که کرده بودند و چون خنده شان بگيرد، خورشيد ...)
- وقت را تلف نکن. چيزی به صبح نمانده است. فرياد بزن!
- آه، ای عظيم!ای بزرگ،ای توانا؛ ای ...!